امروز در سوگ فقدان بزرگ مردی از تبار پاکان نشستهایم که منش اخلاقی و روش رفتاریاش، حقیقتاً الگو و قابل تاسی بود. این استاد فرزانه، به لحاظ اخلاقی دارای شخصیتی متواضع، مهربان، آرام، بیصدا و کاملا بیحاشیه، بود و شاید در یک کلام، بدون هیچ اغراقی بتوان حقیقتاً، او را تندیس ادب، اخلاق و پارسایی دانست.
استاد سید محمد اصفیایی (رضوان الله تعالی علیه)، به جهت توفیقِ داشتن پدر گرانقدر و وارستهای همچون آیت الله سید اسماعیل اصفیایی (رحمة الله علیه) و نیز برادر دانشمندی همچون آیت الله فاطمی نیا (حفظه الله)، و نیز درکِ محضر اساتید معززی در تبریز و قم، از همان دوران صباوت و نوجوانی، به تدریج، با علوم ادبی، تفسیری، حدیثی، فقهی، اصولی و .. حوزوی رایج آشنا شده و آن دانشها را با اشتیاق تام، فراگرفتند، البته به جهت تواضع بیش از حد، از آنجا که به ندرت درباره خود چیزی میگفت، اما وسعت اطلاع و احاطه علمی بر تمامی ابواب این علوم و استدلالهای فقهی و اصولی و نظرات بدیع وی، به صورت جزئی و دقیق، حاکی از تبحر و تخصص ویژه وی در این علوم بود و بلکه بتوان به جرات هم گفت، نشانهای از مقام اجتهاد وی بود. او هرگز در جمع اظهار فضل نمیکرد، و متواضعانه، سراپا گوش بود و اما کسانی که با وی صمیمیتر بودند و کاملاً با روحیات آن مرحوم آشنا بودند، احیانا فرعی فقهی مطرح میشد، با احاطه خارقالعاده و ویژهای که بر آیات و روایات ومباحث ادبی و لغوی و ابواب اصول فقه و نیز نظریات فقهی علمای سلف داشتند، با تواضع تام و ظرافت خاصی، نظر استنباطی خود را بیان میداشتند.
این وسعت اطلاع و نبوغ ویژهء ناشی از مباحثات و مطالعات فراوان آثار علمی از طرفی و بیش از پنجاه سال ارتباط دقیق با دنیای کتاب، به خصوص نسخ خطی، از طرف دیگر، از وی یک کتابشناس و نسخهشناس برجسته و کمنظیر، همچون استاد عبدالحسین حائری (رحمة الله عليه) ساخته بود، به نحوی که با یک نگاه عالمانه مختصری، به نسخهای ناقص الاول و الآخر، با همان ادب و تواضع همیشگی، مثلا میگفت: "شما با حاشیه اجدّ دوانی بر شرح تجرید قوشچی یک تطبیقی بکنید"، کتابی ناقص الطرفین که باید ساعتها و بلکه روزها در شناسایی عنوان و پدیدآور آن تلاش میکردیم، اما این کتابشناس کمنظیر، در کمترین زمان ممکن بدون منت، در کمال تواضع، راهنمایی مینمود. وجودش سراسر خیر و برکت بود، ما همیشه مشتاقانه منتظر قدومش بودیم تا به کتابخانه بیاید و انبوه سوالهای خود را بپرسیم و او با حوصله و شرح صدر ویژهای که خداوند به لطف خود بر وی عطا نموده بود، مهربانانه و با روی باز پاسخ میفرمود. خداوند غریق رحمتش سازد، در سالهایی که در مکتبه مرعشیه، در محضرشان بودیم، بدون کوچکترین منت و ضنتی، در نهایت اخلاص و تواضع، هر چه از دنیای نسخ میدانست، با رویی گشاده، تجربیات خود را منتقل میکرد. آن مرحوم حقیقتا دریای حوصله بود، یادش بخیر چطور با حوصله تفاوت مکتب نگارگری قزوین و هرات یا تفاوت جلد میشن و تیماج را میداد ...
او در روش فهرستنگاری نسخ خطی، روشی ویژه داشت و کاملاً منبع محور بود، به خصوص به جهت آشنایی اجمالی یا تفصیلیاش (هرگز در این باره چیزی نمیگفت) با زبانهای مختلف اروپایی، از منابع و فهارس آنها فراوان بهره میجست، برای نمونه اصل اورژینال آلمانیِ تاریخ نگارشهای عربی، اثر فواد سزگین، تاریخ ادبیات عرب، اثر کارل بروکلمان، فهرست نسخ خطی کتابخانه دولتی برلین، اثر ویلهلم آلوارت، کشف الظنونِ حاجی خلیفه تصحیح گوستاو فلوگل با تعلیقات لاتین وی و آثار دیگر حاکی از آن بود که در کنار زبانهای فارسی، عربی، و ترکی آذری، با زبانهای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، روسی، لاتین و ترکی عثمانی هم آشنایی داشت. خدایش رحمت کناد، آشنایی اجمالیامان با الفبای روسی و منابع روسی، مدیون زحمات وی بود.
وی در کنار مطالعات اسلامی فراوانش، از علوم روز نیز غافل نبود و بهره وافری از آنها داشت، در زمینه شیمی، فیزیک، جغرافیا، ریاضیات، نجوم، طب، سیاست، و علی رغم کهولت نسبی، حتی در زمینه کامپیوتر (سخت افزار و نرم افزار) تبحر ویژهای داشت و در سالهای نخست، که کمتر کسی از دنیای رایانه سررشتهای داشت، به جهت ضرورت، قطعات رایانه و برخی برنامهنویسیها و ظرایف ویندوزی را کاملاً میشناخت و اگر در کتابخانه یا منزل دوستان، در این زمینه مشکلی، پیش میآمد، ایشان با نهایت خلوص و سادگی، بزرگوارانه میآمدند و ویندوزی نصب نموده یا رفع مشکل میکردند.
آن مرحوم در کنار روحیه انتقال بیمنت و ضنتِ دانستههای خود، برای نسل جوان، بسیار بسیار اهل تشویق بودند، با شرح صدری که داشتند با آنها راه می آمدند و به اشکال مختلف کمک میکردند، و بهجهت وسعت اطلاع از مباحث حقوقی و مسایل روز، انصافاً در تمامی زمینهها مشاوری امین و صادق بودند، در کتابخانه، اگر مشکلی برای عزیزان با مدیر آن یا دیگر همکاران، همکار پیش میآمد، ایشان واسطه شده و با اخلاق مثال زدنی خود، اصلاح ذات البین میکردند، دستشان همواره به خیررسانی باز بود، بأبه اقتدی عدیٌ فی الکرم، خداوند در رضوان نعیمش جایشان دهاد که هر کس ایشان و چهره نورانی و مهربانشان را میدید، ناخواسته متبسم میشد، حقیقتاً مظهر اخلاق و ادب بودند.
در دوره طولانی که مسوولیت خرید و تقویم (قیمت گذاری) نسخ خطی را عهدهدار بودند، در کنار رعایت اخلاق و انصاف، برای نمونه اگر فردی روستایی ساده دل، که کتابی برای فروش به کتابخانه می آورد و به گمان خود آن را نسخهای گرانبها میپنداشت (در حالی که مثلا زاد المعاد چاپ سنگی بود) بارها دیده میشد، چطور با هنرمندی و ظرافت تمام، جوابی محترمانه میدادند تا مبادا او برنجد!
آن رحیل فرزانه، سخت دلباخته ولایت و شخص شخیص امیرالمومنین علیه السلام بوده و در دفاع از حریم ولایت سخت غیور بودند، برای نمونه، در اواخر دهه هفتاد که سال ۷۹ سال امیرالمومنین (ع) نامگذاری شده بود، چقدر در پیگیری نشر کتاب ناچیز اینکمترین، با عنوان معجم الآثار المخطوطة حول أميرالمومنين علي عليه السلام در کتابخانه آیت الله مرعشی (ره) تلاشی مضاعف نمودند..
آری ما امروز کتابشناس و نسخهشناس بسیار برجسته و سترگی را از دست دادیم که دیگر جای خالی آنها هرگز پر نخواهد شد، امروزه وجود دهها هزار نسخه خطی در کتابخانههایی نظیر آستان، مرعشی، مجلس، ملی و .. که پژوهشگران متون کهن از آنها بهره میجویند، مرهون تلاشها و زحمات این بزرگان، از جمله این گرامی استاد است.
در پایان ضمن تسلیت مجدد درگذشتِ این کتابشناس برجسته به خانواده معزز استاد اصفیایی، همکاران و علاقمندان حوزه تراثی، متضرعانه، از خداوند متعال برای آن دانشمند فقید، رحمت، مغفرت، رضوان و علو درجات، خواستاریم، آمین یا رب العالمین
حسین متّقی